6 ماهگی و اولین غذای کمکی
من گشنمهههههه !!!! پس این غذای من کی آماده میشه ؟؟ کم کم دارم عصبانی می شم فکر کنم خوشمزه باشه , حالا چجوری باید اینو بخورم مرسی مامان جونم , خیلی خوشمزه بود باز هم می خوام .... ...
نویسنده :
مامانی
17:09
روشا در اولین بهار زندگی
نوروز 1391
عیدت مبارک عزیز دلمممممممممممم بله سال 90 که بهترین سال زندگیم بود تموم شد و سال 91 آغاز شد. پارسال واسه من و بابایی سراسر خوشی و لحظات شیرین بود. بهترین و خوشحال کننده ترین روز، روز تولد تو بود واسه همین سال 90 شد بهترین سال زندگیمون. خدا جونم به خاطر این همه لطفی که نصیب ما کردی ازت ممنونممممممممم. دختر گلم حضور تو باعث شد که لحظه سال تحویل رنگ و بوی دیگه ای واسه من و بابایی داشته باشه. ازت ممنونیم که با خودت یه دنیا شادی و طراوت برامون اوردی . روشا و علی کوچولو ...
نویسنده :
مامانی
1:17
روشا از 40 روزگی تا 5 ماهگی به روایت تصویر
روشا در نمایشگاه کودک
اتفاق غیر منظره ...
همه چیز خیلی خوب بود و من و بابایی در کنار تو غرق در شادی بودیم تا اینکه در هفتمین روز تولدت مجبور شدیم شما رو به خاطر زردی توی بیمارستان بستری کنیم , روزهای بدی رو پشت سر گذاشتیم تا شما خوب شدی عزیزم ..... فدای اون ژست قشنگت یشه مامان ...
نویسنده :
مامانی
23:43
تولد یک فرشته کوچولو
روزی که تا ابد درخشانترین روز تقویم ما شد . روشا جون ما در روز جهارشنبه 18/8/90 ساعت 9:35 صبح یک روز برفی در بیمارستان نجمیه توسط عمه میترای عزیزش , با وزن 3١10 و قد 49 سانتی متر قدم به این دنیا گذاشت . تولدت مبارک عزیزممممممممممممم اینم اولین عکس در اولین ساعت تولدت : اینم عکس دختر عزیزم , روز دوم ..... به خونه خودت خوش اومدی ...
نویسنده :
مامانی
23:42
سیسمونی
دختر عزیزم امروز بالاخره حوصله کردم تا یکسری عکس از اتاق قشنگت و وسایلی که مامان منظر زحمت کشیدن برات تهیه کردند , بگیرم و توی وبلاگت بزارم تا برات یادگاری بمونه , من و بابایی که خیلی خوشمون اومد , امیدوارم که تو هم خوشت بیاد. اینم نمایی کامل از اتاقت : ...
نویسنده :
مامانی
23:44
راه اندازی وبلاگ
از هدیه ای الهی می نویسم که با خودش نور و امید و شادی به همراه خواهد آورد . می آید تا با آمدنش همه روز هایمان را پر برکت و بهاری کند . روشای عزیزم , برای تو می نویسم تا بعدها بخوانی و بدانی که چقدر لحظه لحظه زندگیت یرایمان مهم بوده و هست و دوستت داشته و داریم . ...
نویسنده :
مامانی
11:53